برای شهید صدرالله باباسالاری

گفتم که: دلت؟ گفت: لبالب ز امید
گفتم: سخنت؟ گفت: شعار توحید
گفتم: به چه ره بایدمان رفتن؟ گفت:
آن راه که می‌روند یاران #شهید

لب‌تشنه‌ام از سپیده آبم بدهید
جامی ز زلال آفتابم بدهید
من پرسش سوزان حسینم، یاران!
با حنجره عشق جوابم بدهید

همواره دلم لبالب از یاد تو باد
خورشید شبم نام سحرزاد تو باد
حاشا که به جز حرف تو حرفی بزنم
این حنجره ارزانی فریاد تو باد

چون لاله ز باغ سرخ سر بر کردی
از نافه عشق تن معطر کردی
تا چشمه جوشان #شهادت رفتی
آن‌گاه از آن چشمه لبی‌تر کردی

تصویر متعلق است به #شهید_صدرالله_باباسالاری
صلواتی مهمانشون کنید و هرچی دلتون خواست ازشون حاجت بخواهید...
دیدگاه ها (۱)

جای خالی ایرانی ها...

آه

هرگز نبود شهد که بر وی مگسی نیست...

ته کلاس احسان عبدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط